امیر بهدادامیر بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

...امیر بهداد فرزندی بی نظیر...

روز عشق...

                                                         من تمام نمی شوم در عشق تو                                                             ثانیه به ثانیه شروع می شوم!   دوستت دارم ای عاش...
25 بهمن 1392

دردانه ی مهربونم...

  دردان ه ی زیبایم عزیز تر از جانم پار ه ی تنم دوستت دارم ...  صدای دلنوازت را نگاههای معصومانه ات را شیطنت های کودکانه ات را اشک های بی کینه ات را دل پاک و مهربانت را    همه را دوست دارم می دانی . .. تو مژدگانی همه ی مهربانی های عالمی تو بهترین همدم و مونس و  با محبت ترین پسر عالمی تو ارزنده ترین هدیه ی خدا بر روی زمینی و در یک کلام تو ...
17 بهمن 1392

برف خاطره برانگیز 92

سلام بهداد عزیزم توی پست قبلی گفته بودم که حسرت به دل برف مونده بودم و از سال 90 اینجا برف نیومده بود و بالاخره جمعه ی پیش سفیدی برف و دیدیم اما دیگه نه اینطوری!!! . امروز چهارشنبه هست و تازه امروز برف بند اومده و نمیدونی که برف برای من که توی خونه نشسته بودم و از پشت پنجره نگاه می کردم یا درو باز می کردم و هراز گاهی یه چرخی توی تراس میزدم چقدر شیرین و لذت بخش بود . یک متر و نیم  برف باور نکردنی که تا به حال توی عمرم ندیده بودم. اما خب برای مردم روستاها و کوچه و خیابون که باید رفت و آمد می کردند و می رفتند سرکار خیلی دردناک و سوزناک بود. الهی که هیچ کس سقف خونه اش نریخته باشه و از سرما نلرزیده باشه. آخه گفتند که برق و آب و گاز بعضی...
16 بهمن 1392

اولین برف زمستون...

سلام بهداد عزیزم امروز جمعه 11 بهمن هست. از پارسال تا حالا منتظر یه برف جانانه بودم که از آسمون نباریده بود. دیشب خیلی باد و طوفان شدیدی میومد و پیش بینی هم کرده بودند که طی چند روز آینده برف میاد. شب وقتی که داشتیم می خوابیدیم به امیر حسین گفتم چی میشد صبح که از خواب بیدار میشدیم یک عالم برف اومده بود؟!! خلاصه بعد از اون همه سوز و سرما کلی بارون اومد و دم صبح وقتی که چشمام و باز کردم دیدم که داره از آسمون برف میاد. خیلی خوشحال بودم و دوباره خوابم برد. صبح ساعت نه بود که از خواب بیدار شدم و پنجره ی اتاق و باز کردم و دیدم و وااااااااای خدای من چه برفی توی حیاط نشسته. پاشدم بابا رو بیدار کردم و دوتایی خوشحال و خندان رفتیم توی حیاط و...
11 بهمن 1392

نقشه ی دنیا...

پدر روزنامه میخواند اما پسر کوچکش مزاحمش میشد پدر صفحه ای از روزنامه را با عکس نقشه جهان قطعه قطعه کرد،به پسر داد و گفت: ببینم میتوانی جهان را دقیقا همان طور که هست بچینی؟ میدانست پسرش تمام روز گرفتار اینکار است اما یک ربع بعد پسر با نقشه کامل برگشت پدر پرسید:جغرافی بلدی؟چگونه این نقشه را چیدی؟ پسر گفت:نه. پشت این صفحه عکس یک آدم بود. وقتی آن آدم را دوباره ساختم، دنیا را هم ساختم... ...
10 بهمن 1392

ماهگرد بیست و هفتم

  بعضی وقتها تنها چیزی که آدم تو زندگیش میخواد برای زنده بودن برای نفس کشیدن برای عشق ورزیدن برای خوابیدن برای بیدار شدن فقط یه بهونست و " تــــــــــ ♥ ــــــــو " قشنگترین بهونه ی زندگیمونی بیست و هفتمین ماهگرد ولادتت مبارک بهداد عزیزم امیدوارم که همیشه سلامت و سربلند و سرشار از عشق و آرامش باشی نازنینم ...
7 بهمن 1392

گالری عکس بیست و شش ماهگی

گالری عکسهای بیست و شش ماهگی نازنین پسر این روزا بازی جدیدت با این چادر هست و تمام مدت میری توش و دالی می کنی اینم آقا بهداد گل بلبل اینم سرانجام کلی سر و کله و بازی کردن با این خونه اینجا هم بعد از ظرف شستن و اب بازی کردن این سوژه شکار شده ...
4 بهمن 1392

گزارش بیست و شش ماهگی

سلام بهداد جانم روزای بیست  و شش ماهگی رو هم که داری پشت سر میگذاری. اومدم تا از این روزا برات بگم.      بشنو از تکه کلامهای این روزات: این روزا خیلی بازیگوش شدی. عزیز دلم هر روز شیرین تر از دیروز هر روز دلربا تر از دیروز. آخه من از دست تو پسر بازیگوش دوست داشتنی چکار کنم؟؟؟؟  سسا م: سسام یعنی سلام. این روزا تا با کسی پشت گوشی تلفن صحبت می کنی  اول میگی سسام. خیلی با مزه میگی. روزها هم چندین بار وقتی ک از اتاقی به اتاقی میری یا منو می بینی می گی سسام. مزه: این روزا خوشبختانه هر غذایی رو که می خوری با اولین لقمه ای که می خوری میگی هوووووم مزه. یعنی خوشمزه هست. خدای من نمیدونی که...
2 بهمن 1392
1